واژه شناسي در ايران مرغ بالغ و بالاي يك سال را مرغ (به انگليسي hen) و جوجه مرغ و مرغ نابالغ را بهاري (باري) (به انگليسيpullet) مي نامند . خروس بالغ هم خروس (cock) و نابالغ هم جوجه خروس (cockerel) نام دارند . رفتارشناسي مرغ همگي چيزخوار{(omnivorous→omni(all) + vorous(devoure}است . در محيط آزاد اكثر زمان ها زمين را براي يافتن دانه ها، حشرهها و حتي
جانوران بزرگتر از قبيل مارمولك و موشهاي برنا مي خراشد . مرغ بصورت طبيعي از ۵ تا ۱۱ سال، بسته به نژاد، عمر ميكند . در مرغداري تجاري يك جوجه گوشتي تا قبلي از كشتار تنها شش هفته زندگي مي نمايد . جوجههاي نصفه گوشتي و پرورش يافته در محفظه باز تا ۱۴ هفته نيز نگهداري ميشوند . مرغهاي تخمگذار هم تا يك سال حدود ۳۰۰ تخم نهاده و پس از آن بضاعت و توان آن ها در تخمگذاري كاهش مييابد و به كشتارگاه نبي مي گردند تا از آنان در غذاي بچه، حيوانها خانگي، پاي و غذاهاي پرورده استعمال شود . بر شالوده كتاب ركوردهاي گينس، پيرترين مرغ دنيا در سن ۱۶ سالگي بر اثر مشكل قلبي مرد . خروس را ميتوان از رنگ تندتر آن نسبت به مرغ و پرهاي بلند دم و همينطور پرهاي نوك تيز گردن و كمر از مرغ تشخيص داد . با اين درحال حاضر در بعضي نژادها مانند سبرايت مرغ و خروس تفاوت فراوان اندكي دارند . خروس را همچنين ميتوان با دقت در بلندي تاج و سيخك (برآمدگي نيزه مثل در پاي مرغ) از مرغ باز آشنايي . در بعضي نژادها و نژادهاي دورگه مرغ و خروس را از رنگ آنان ميتوان پاك داد . در مرغ بالغ گوشت بالاي سر (تاجcomb/cock's comb) و همچنين زائدهٔ پايين حلقوم پرنده (wattleزيرحلقوم) اندكي رشد مي كند . در بيشتر نژادها پرورش تاج و زيرحلقوم در خروسها بيشتر از مرغان ميباشد . در بعضي نژادها هم پرهايي اضافه در منطقه صورت و غبغب پرنده ميرويد كه ناشي از يك تغييرو تحول ژنتيكي بوده و به آن ريش (beard/muff) گفته ميشود . مرغها بضاعت پرش براي مسافتهاي بلند و طولاني را ندارند، اما در نژادهاي سبكتر مي توانند كه بر روي نرده و يا شاخه ها، جايي كه بطور ارگانيك استراحتگاه آنهاست، بپرند . مرغها معمولا كار پريدن را براي كاوش و يا اجتناب از خطر انجام ميدهند .